وقتی که تو
این شعر را بخوانی
شاید من در شهر دیگری باشم
شعری …
ادامهی مطلبای حرف
ای قلم، ای کاغذ زیبا
برای تو از نهرها و بادها
سخن …
از فراز سکوت مان
همانند ستاره ای رنجیده
که با نور آفتاب شسته شده …
فردا شب
از این شهر خواهم رفت
به نهرها سفری خواهم داشت
آب ها …
تابستان
چنان بود
که گویی در آسمان
نشسته بودیم
بوسیدن تو
چیزی شبیه
بوسیدن …
شراب ، دنبال شب اش می گردد
درد ، دنبال دانه ای انگور
و …
میان من و تنهایی ام
ابتدا
دستان تو بود
سپس درب ها تا به …
تو عشق بودی
این را
از بوی تن ات فهمیدم
شاید هم خیلی دیر…