میان من و تنهایی ام
ابتدا
دستان تو بود
سپس درب ها تا به آخر
گشوده شدند
سپس صورت ات
چشم ها و لب هایت
و بعد تمام ِ تو
پشت سر هم آمدند
میان من و تو
حصاری از جسارت تنیده شد
تو
شرمساری ت را از تن ات
بیرون آورده و
به دیوار آویختی
من هم تمام قانون ها را
روی میز گذاشتم
آری..
همه چیز ابتدا این گونه آغاز شد
بسیار زیباست.
سپاس
زیبا بود
به جای “پشت سرهم ” می نوشتید از پی هم … یکایک …
بهتر بود به جای درب ها “درها” می نوشتید چون به نظر می رسد در ادبیات فارسی نوشتاری درب ها سابقه ای ندارد و واژه درست همان درها است .درها ودیوار بزرگ چین .عنوان نوشتاری است از شاعر معاصر الف بامداد یا احمد شاملو .اگر “درب”به فرض درست بود شاعر از آن استفاده می کرد.
مینویسم ؛
میان ه من و تو
چشم هامانند که مدام
دویل می کنند
گاهی به شمشیر ه ابرو کج
گاهیبه تیر ه مژگان خشم ….
…. شعله آتش …..
مرسی/ عالی بود.
سلام و سپاس براي اين شعر زيبا
عكسي كه گذاشتين كاملا يك عكس پورنو هست!
در عجبم چطور و چرا اين عكس اينجاست!
همين عكس اگر توسط افراد معلوم الحال گزارش بشه ميتونه سايت رو ببره توي فيلتر و …
برقرار باشيد