تو حرف میزنی: تا دم مرگ
تو حرف میزنی: برای ابدیت
و اگر درختی …
چه کسی ؟
دوست دارم
دوست دارم اشتیاق را
صعود از نردبان صدا و رنگ را
ربودن عطر یخزده …
دنیا
دنیا خیلی کوچک،
دنیا فقط قد دو قصه است.
آنبالا تو نشستهای
سخت نفس …
در اهایو
نیویورک ناخنهای قهوهای دارد
و دندانهایی از سنگ.
منهتن در آتش است.
اما در …
زمین می شکوفد
آنگاه که پرندگان از سر کلماتم پرکشیدند
و ستارگان خاموش شدند،
نمیدانم چطور خطابشان …
برف نخستین
و ماه
کَفَنی بود در مرداب.
و بیدها، به حزن
برف نخستین را به …
رهایم کن
نه از مرگ
که از زندگیام بِرَهان
از چشمانم
در تطاولِ ماران
از زنگار …
زندگی ها
پل
چه مشقتیست خواستنات
نام خاطره ای از تو
۱
نمیتوانم عنوانی بیابم
برای خاطرهای از تو
با دستی دریده به ظلمات
بر …
صدا زدم
صدا زدم،
چون کشتیشکستهای ملعون
صدا زدم امواج جانی را
که نام حقیقی مرگ …
ای کاش
ایکاش فقط میشد برای چیزی مرد
بیتردید، درجا و خونین
نه اینچنین
سال به …
ساحل یک خیال
میایستد
تنها
بر ساحل یک خیال.
دوایر سیاه
دور چشمهایش میگسترد:
به مرگ اندیشیدهام.…
تایپ کردن کافیست
تایپ کردن کافیست.
امروز لباس میشویم
به سبک و سیاق قدیمها.
میشویم و میشویم …