تو حرف میزنی: تا دم مرگ
تو حرف میزنی: برای ابدیت
و اگر درختی شدی
شاید بالا آمدی تا دم پنجرهام؟
و اگر یک قاب شیشهای؟
میشود با نوک زبان
زنگِ حضورت را
به بازی گرفت؟
و اگر به باد
چمنی میشوم که بر من میخروشی؟
و اگر نور
شبی میشوم که میپراکنی؟
و اگر روز
ابری شفیق را سایهبانم میکنی؟
بالا بگیر
سر خستهام را
آرام آرام
با نوازش انگشتهای چابکات
در گیسوانام
زمزمه کن
من هستم.
تو حرف میزنی
اثری از : محسن عمادی هالینا پوشویاتوسکا