گلی هستی پیش از مغاک
همان گل واپسین.…
خوان خلمن | کتابِ زیرین
خوان خلمن، شاعر بزرگ آمریکای لاتین، این دفتر را بین سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۵ …
ادامهی مطلبزنای با محارم
قانون زيستن، وظيفهى زيستن
هيچ چيز نباشد
نه حشرهيى وزوز كُن
نه برگى لرزان
نه جانورى كه ليسه …
آزادی
كسانى از سرزمينمان سخن به ميان آوردند
من اما به سرزمينى تهىدست مىانديشيدم
به …
برتولت برشت: تردیدها
پابلو نرودا: چکامه یی برای صندلی
پابلو نرودا: شعر آخر از دفتر بیست شعر عاشقانه
پابلو نرودا: غزلواره ی هشتاد و یکم
ترجمه ی این شعر پیش کشی است به همسرم باهار و اتفاق بودن اش…
ادامهی مطلباخطار توفان؛ آدریان ریچ
به صخرهها برآمدم تا صدایت کنم
به صخرهها برآمدم
تا صدایت کنم.
نامت را پرتاب کردم و
تنها دریا
با …
یک روز، یک تبعید بود که مردی در آن خانه کرد
هجوم میآورد شاهین خالدار
هجوم میآورد شاهین خالدار و
متهمام میکند،
و شکوه میکند از پرگویی و پرسهی …
جغد
آن غریبه به آخر رسید
آن غریبه به آخر رسید
که با او باز میگشتی
دیروقت شب
به پچپچ …