یک روز، یک تبعید بود که مردی در آن خانه کرد

یک روز، یک تبعید بود که مردی در آن خانه کرد


یک روز، یک تبعید بود
که مردی در آن خانه کرد،

یک روز فواره‌ای بود
که عطش را می‌گریست،

یک روز مرگی بود.

تو که بودی اگر زنده بودی؟

سالیان بسیار برگذشت‌
از زمانی که زن به ساعت نگاه کرد
از زمانی که زن خودش را دید
از زمانی که لرزید
زیر ملافه‌های سخت
آماده‌ی تماس

من از یک دل اینجا و
از یک دل آن‌جا حرف نمی‌زنم.
در را باز کن
آنان از پنجره می‌آیند
یا از بازیِ ورق
از آوازی کوچک
نواخته به دو انگشت
دوباره و دوباره.

با تو از یک تنهایی سخن می‌گویم من
چنان رفیع
که باران را دور می‌کند،

از عضوی سوخته در کلیسا
که آبیِ ناگزیر را می‌پذیرد
پس از بمباران،

از سگی سیاه حرف می‌زنم من
که بر کودکانش آتش گشوده‌اند
تا او را ببینند
که چون لکنتی داغ
به میان شهر می‌دود:

تلخی‌هایی‌ست
که آدمی به آن‌ها معتاد می‌شود،

سنگرهایی
که نمی‌شود بر آن‌ها آتش گشود،

زندگی‌هایی
که هرگز نمی‌توانی از آن‌ها بگذری.

* با خاطره‌ی احمد شاملو

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.