۱. دی یپ
باز همان جزر واپسین
سنگریزههای مردهی ساحلی
بازگشت و …
و َهيچ يک سخنی نگفتند نه ميهمان نه ميزبان … نه گل های داوودی …
ادامهی مطلبایستاده بر پلک هایم
و گیسوان ش تنیده در موهایم
رنگ چشمان مرا دارد…
ترجمه ی این شعر پیش کشی است به همسرم باهار و اتفاق بودن اش…
ادامهی مطلبمی آیند ناهمانند و یک سان با هر کدام شان چیزی ناهمانند و یک…
ادامهی مطلب