به جای اجازه دادن به او
برای شهادت در دادگاه
به منظور آوردن دلایلی…
ادامهی مطلبدیوارها به عقب میروند
و میخانهها،
رهایی را
هماینک نفس بکش،
تنها با زندگیات.…
بگذار در سکوت خداحافظی کنیم.
عکس را پایین بگذار.
جداییهای این جهان
اشاراتی به …
نمیخواهم ای جان محزون
بازگردم به مکانهایی که اشکهایم از آنها برگذشت،
تپیدن راز …
عشقی تو آیا؟
از آتش عبور کن!
با بالهای دریا بگذر!
در زندگی بیدار …
خشمِ مرگ،
اجساد شکنجهدیده،
انقلاب،
بادبزن در دست،
ناتوانیِ توانمند،
جوعِ عطش،
تردید با …
بعضی تنها شبیه گلهایند،
بعضی شبیه خنجر
بعضی شبیه نوارهای آب،
ولی همه، دیر …
چشم به راه خدایی بودم در روزهایم
تا به تصویر خویش حیاتام را بیافریند،…
یک رویا بود،
هوای آرام در عدم.
به گاه گشادن چشمها
شاخهها محو شدند.…
در ایالت نِوادا
خطوط راهآهن نام پرندگان دارند و
مزارع از برفاند و
ساعات …
دریا یک غفلت است،
یک ترانه، یک لب.
دریا یک عاشق است،
مومنانهجوابی به …
وقتی سرم دیگر بر سینهی تو نیست
نمیخواهم ابرو گرهکرده
یا در اشک
به …