در ایالت نِوادا
خطوط راهآهن نام پرندگان دارند و
مزارع از برفاند و
ساعات از برف.
شبهای زلال
نورهای رویا را میشکوفانند
بر فراز آبها
یا بامهای پاکِ پرستارهی جشن.
اشکها میخندند
و غم از جنس بال است
و میدانیم که بالها
عشقِ بیثبات میبخشند.
درختان یکدگر را در آغوش میگیرند
یک ترانه، ترانهی دیگر را میبوسد،
در خطوط راه آهن
رنجها و شادیها میگذرند.
و همیشه برف خفته است
بر برفی دیگر،
آنجا در نِوادا.