كيست كه از آن جا، از آن سو، بازش مىآورد
به سان نغمهيى به …
در مدرسه
طلوع آفتاب در «آلاباما»
وقتى آهنگساز شدم
واسه خودم يه آهنگ مىسازم
در باب طلوع آفتاب تو آلاباما…
طبل
يادت نره
مرگ
طبليه كه يه بند صداش بلنده
تا اون كرم آخريه بياد …
گونهگونیهای رویا
يههو از هم واكنم بازوهامو
يه جا تو آفتاب،
واسه چرخيدن و رقصيدن
تا …
این سو
نورى هست كه ما
نه مىبينيمش نه لمسش مىكنيم.
در روشنىهاى پوچ خويش مىآرامد…
قصیدهی کبوتران تاریک
بر شاخههاى درخت غار
دو كبوتر ِ تاريك ديدم،
يكى خورشيد بود
و آن …
ياد ِ مردهگان
در گوشهيى از تالار
پدربزرگ ايستاده است
در گوشهيى ديگر
ده تن نوهگان او…
دمکراسی
با ترس يا با ريش گرو گذاشتن
دموكراسى دس نمياد
نه امروز نه امسال…
هشدار
سياهان
دلپذير و رامند
بردبار و فروتن و مهربانند،
الحذر از روزى كه شيوه …
جبریل قدسی (سه ویل)
خودکشی
سپيدهدمان
تابناك و گشاده دست، فلق خُرد بهارى
تابناك و گشاده دست با هزار چشم …
غیر قابل چاپ
راسى راسى مكافاتيه
اگه مسيح برگرده و پوسّش مث ما سياه باشهها!
خدا مىدونه …