دارم يه جاده مىسازم
تا ماشينا از روش رد شن،
دارم يه جاده مىسازم…

دارم يه جاده مىسازم
تا ماشينا از روش رد شن،
دارم يه جاده مىسازم…
من در رؤياى خود دنيايى را مىبينم كه در آن هيچ انسانى انسان ديگر …
ادامهی مطلببگذاريد اين وطن دوباره وطن شود.
بگذاريد دوباره همان رؤيايى شود كه بود.
بگذاريد …
من با رودخانهها آشنايى به هم رساندهام
رودخانههايى به ديرينه سالى ِ عالم و …
بذار بارون ماچت كنه
بذار بارون مث آبچك ِ نقره
رو سرت چيكه كنه.…
روى جادهى مرگت به تو برخوردم.
راهى كه از اتفاق پيش گرفته بودم
بىآن …
باباى پيرم يه سفيد پوس بود
ننهى پيرم يه سيا.
اگه روزى روزگارى نفرينش …
خيلى وخ پيش از اينا بود.
من، حالا ديگه بگى نگى رؤيام يادم رفته…
جونوب تمبل
خندون
با اون پك و پوز ِ غرق ِ خون،
جونوب
با …
اگه دلى از طلا مىداشتم
مث بعضيا كه ميشناسم
آبش مىكردم و با پولش…
منم سرود آمريكا رو مىخونم.
من «داداش تاريكه»م.
مهمون كه مياد
مىفرستَنَم تو آشپزخونه …
روزگار خوش گذشتهم گذشته.
اين جور
به نظر
مياد.
هيچى تو اين دنيا
واسهى…
در نعرهخيز توفان
عالم كر از هياهو،
دردى غريب با زن
مىگفت:
– زير …