صابخونه، صابخونه
سقف چيكه مىكنه،
اگه يادت باشه هفتهى پيشم
اينو بت گفتم.
صابخونه، صابخونه
اين پلهها دخلشون اومده،
تعجبه كه چطور خودت
وقتى ازشون ميرى بالا كله پا نميشى!
ده دلار از پيش بت بدهكارم و
موعد پرداخت ده دلار ديگهم رسيده؟
خب، پس بدون و آگاه باش كه پول بىپول
مگه اين كه اول اوضاع خونهرو رو به راه كنى!
چى؟ حكم تخليه مىگيرى؟
آب و برق قطع مىكنى؟
اثاثمو مىريزى تو خيابون؟
هوم! گندهتر از گالهت فرمايشات مىكنى، حريف!
بگو تا دخلتو بيارم!
يه مشت كه تو اون كدو حلوائيت كوبيدم
نطقت كور ِ كور ميشه!
– پليس! پليس!
اين مرتيكهرو بگيرين!
مىخواد دولتو ساقط كنه!
مىخواد مملكتو بريزه به هم!
سوت آجان
آژير ماشين گشتى
توقيف
كلانترى محل
سلول آهنين
و عنوان مطالب روزنامهها:
مردى صاحبخانهاش را تهديد به مرگ كرد.
مستأجر بازداشت شد و ضامن مورد قبول دادگاه واقع نشد.
قاضى، مجرم سياهپوست را به نود روز زندان محكوم مىكند!