تا همهچیز پشت سرت پاک شود.
حتی عبادت
روزی آسیاب دستی میشود
و خیلی …
زیبایی چیست؟
گلها به جا میمانند…
یک دسته گل
و سه پرندهی غمگین.
چه پیش آمده، نازنین من؟
آواز میخواهی …
خوشبختی
اینجا و آنجا پرسه میزند.
نعلهایش را از کف میدهد.
بر نمیگردد
به دنبال …
یک روزن
از میان دریچهی کوچک،
از روزنهای به باریکی سکهای نقرهای
زیر زبان یک مرده …
روایت دیگری از تو
چنان که دریا تعقیبام کرده باشد
و بازوانش را
پرتات کردهباشد به سویم
در …
کسبهی اصفهان
ایستاده میان حراجیهای بازار اصفهان
هزار و یک تن و
هزار و یک روح،…
میکل آنژ
تحمل بار و آواز خواندن.
تو میدانستی
چه کسی زیبایی را به دوش میکشد …
هجاها
هجاها.
الکل ماه دسامبر سرد و گرفته است.
سیگار تلخ است. یک سیگارِ بیمارستانیاست.…
به چه عشق میورزیم؟
خدایا،
به چه عشق میورزیم وقتی عاشق میشویم؟
به نور موحش زندگی
یا به …
آن آوارهی مفقود
بدون ترحمی بزرگ، آب میدود
در ارتعاش شفافش
و امروز سه شنبهاست
و شتابان …
سلیا
و یک گل سرخ…
هرگز فراموشتان نمیکنم
دوشیزگان و زنان زودگذر
که به یک نظر تماشایتان کردم
در …
شاعر
بیگانگی
معجزهی تو
هنوز هم نقشهای در سر داری برای من؟
اگر نه، رهایم کن، خاموشم کن.…