تحمل بار و آواز خواندن.
تو میدانستی
چه کسی زیبایی را به دوش میکشد
تا تعمیدش دهد.
ما نمیدانیم.
ما نمیدانیم، فقط خوب اطلاع داریم
که چطور یک ساعت را تنظیم کنیم.
که یک نهنگ چند استخوان دارد و یک شعر.
آه، هر رشتهی مو، بر تن زیبایی
سه بار شمرده میشود،.
برای چه؟ برای چه؟
معرفتی که بدان،
"هیچ"
همچون هوای گرگ و میش بر میبالد
و شاعر
سوارکاری ساقط
میکوشد اسبی بیافریند
از رد نعل اسب.
دلشوره و ملال
چون بچهها در دل جنگل،
ما راه خود را در کثرت گم کردهایم.
و زیبایی
که روزی صمیمانه همراه خدا بود
حالا خودش، دستپاچه
حرفهای پرت و پلا میزند.