ایستاده میان حراجیهای بازار اصفهان
هزار و یک تن و
هزار و یک روح،
بردههایی که به فروش میروند.
و هزار و یک کاسب و
مظنههای متفاوتشان
برای هر روح و هر تن.
روحها به زنان شبیه بودند
تنها به مردان.
از آن میانه تاجری خوشاقبال بود
و سود بیشتری حاصل کرد
که توانست شانه خالی کند
از یافتن روح و تنی
که بیش از همه به هم میآیند.