محسن عمادی
محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلمساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشتهی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانساش را در رشتهی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشتهی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شدهاند. عمادی برندهی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزهی آنتونیو ماچادو و جایزهی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بودهاست و در فستیوالهای شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کردهاست. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.
محسن عمادی شعرها
جانم ملول است، آه، ای امید!
تاب انتظارم نیست از این بیش.
قدمرو، بر …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
انحطاط ما
ریشه در احساس سیری دارد.
در میانهی شادکامی
سیاهی سیاهتر خواهد شد…
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
خارش دیواری پاییزی،
خراشیده تا خون بیشهی خزنده…
چه شگفت است که تو،
یک …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
نزدیک يک سال اينجا نبودهای
می ترسيدی بيايي.
وقتی آمدی، تهیا، اول با لابه …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
خانهای در من است،
برای حزنت و برای کفرت
و برای شادیات.
هيچچیز آمدنت …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
وارد آسانسور شديم هردو تنها
به هم نگاه کرديم و اين همه چيز بود…
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
خوش باش،
حتما خوشی هست.
او آن را حس کرد.
مثل چيزی بی رحم …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
برای ایرژی اورتن
سال ۱۹۴۵
مرد، حضور زن را احساس کرد
و زن …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
همیشه بیخبر میگذرد
طرح رنج
از فراز آدمیان.
پایان نزدیک میشود
وقتی هنوز آغاز …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
به من برگردید
ای اشیایی که چاره کردید
تحمل صلیب روز را،
شما که …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
به خواب میبینم آرزو را
و میدانم که از یادش خواهم برد
پیش از …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
به تو فکر نمیکردم وقتی با تو بودم
چرا که تمام تابوتها بزرگ بودند …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
کلمات، کلمات
به یاریام بشتابید!
این صبح، مستان به خانه میروند
آنان به مداری …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
آنجاییم که شادی، بسیار به آن سر میزند.
آمدند،
تمام آنها که روزی میشناختم.…
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها, پادکستها
به تو مینویسم کارینا
و نمیدانم که آیا زندهای
یا هنوز آنجایی،
آنجا …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
باران در برابر خورشید
کجا پناه بجوییم
وقتی زخممان میزند این رنگین کمان؟
از …
ادامهی مطلب