جانم ملول است، آه، ای امید!
تاب انتظارم نیست از این بیش.
قدمرو، بر سکو
چنان به بیصبری
که انگار
فقط قطاری میجویم
سریعالسیر.
تنها زنان میدانند
راه و رسم انتظار را
چون همیشه دیر میرسند
سر قرار.
جانم ملول است
آه، ای امید.
اثری از : محسن عمادی ولادیمیر هولان
جانم ملول است، آه، ای امید!
تاب انتظارم نیست از این بیش.
قدمرو، بر سکو
چنان به بیصبری
که انگار
فقط قطاری میجویم
سریعالسیر.
تنها زنان میدانند
راه و رسم انتظار را
چون همیشه دیر میرسند
سر قرار.
جانم ملول است
آه، ای امید.