پهنهى زيتونزار
همچون بادزنى
بسته مىشود و مىگشايد.
بر فراز زيتونزار
آسمانى فروريخته،
و …
غزل بازار صبحگاهی
از بندرگاه «الويرا»
برآنم كه عبورت را ببينم
تا به نامت بشناسم
و به …
ترانهی ناسروده
ترانهيى كه نخواهم سرود
من هرگز
خفتهست روى لبانم.
ترانهيى
كه نخواهم سرود من …
ترانهی آب دریا
ترانهی ماه، ماه
ترانهی کوچک سه رودبار
پهناب گوادل كوير
از زيتونزاران و نارنجستانها مىگذرد.
رودبارهاى دوگانهى غرناطه
از برف به …
ترانهی میدان کوچک
ترانهی شرقی
در انار ِ عطرآگين
آسمانى متبلور هست.
هر دانه
ستارهيى است
هر پرده
غروبى.…
نغمهی خوابگرد
جبریل قدسی (سه ویل)
لحظه
كيست كه از آن جا، از آن سو، بازش مىآورد
به سان نغمهيى به …
میان رفتن و ماندن
آتش روزانه
همچون هوا
مىسازد و ويران مىكند انسان
بناهايى نامريى
بر صفحات زمين
بر سيارات، …
شب ِ آب
شب با چشمان اسبى كه در شب مىلرزد
شب با چشمان آبى كه در …
پگاه
دستها و لبهاى باد
دل آب
درخت مورد
اردوگاه ابرها
حياتى كه هر روز …
تماس
دستهاى من پردههاى هستى تو را از هم مىگشايد
در برهنهگى ِ بيشترى مىپوشاندت…