بعد از مدرسه دلم میخواست ساعتها کف اتاق دراز بکشم با تلفنی که در …
ادامهی مطلبتاریخ
پستانی هستم بدون نوك برج دیدبانی بیفانوس و تلخی بلوط. درخت غانی برهنه از …
ادامهی مطلبفرد
اولینبار كجا با هم خوابیدیم؟ به یاد داری؟ شاید در كوچهی فیتزوری بود؟ یا …
ادامهی مطلبشعر
هر صبح یادم میرود ماجرا از چه قرار است. میبینم دود با گامهای بلند…
ادامهی مطلبجدایی
ساعت هشت
شام ساعت پنج سر میز میآید ستارهٔ شب ساعت شش به آسمان و دلدادهٔ…
ادامهی مطلبنوح
گوش کن، ای نوح، با بازوهای نحيف ما سد تازهی بلندی ساختهايم برابر سيلابهای …
ادامهی مطلبتقاطعها
کشتیای که نرسيد خانهای که ساختهنشد راهی که پيمودهنشد نامهای که نرسيد چشمهای که …
ادامهی مطلبشبانه
من اون سنگیام که از جاش دراومده ميون صخرهها همون قلبهی وسط تيرا، اون …
ادامهی مطلبتو بادبان برافراز
دراز میکشيم کنار هم پس از عشقبازی و ميان ما فاصلهايست انگار دو کشتی …
ادامهی مطلبآفرینش
و شکسپير جهان را در هفت روز آفريد در نخستين روز آسمان را آفريد، …
ادامهی مطلبناپلئون
خوب، پس من ناپلئونم و تو، تو قرار است ژاندارک باشی. من تازه از …
ادامهی مطلبآه
از میان پنجرهی باز غروب، در اواخر تابستان زنی گریه میکند، آی آی آی! …
ادامهی مطلبیه تکدرخت
شب چار ماه و یه تکدرخت و یه سایهی تک و یه پرندهی تنها.…
ادامهی مطلبدر دانشگاه و در موسسه
بار اول نمیشناختمت.
بار دوم شناختمت.
بم بگو اگه هوام همینو بت میگه.
یه …
این حلقه رو بنداز.
این حلقه رو پرت کن تو آب.
(سایهها انگشتاشونو رو پشتم میذارن )
این …