آتش روزانه

آتش روزانه


همچون هوا
مى‌سازد و ويران مى‌كند انسان
بناهايى نامريى
بر صفحات زمين
بر سيارات، پهن‌دشت‌هاى بلند.
زبانش كه غبار هوا را ماند
مى‌سوزد
بر كف دست‌هاى فضا

هجاها
نور افشان
گياهانى است كه ريشه‌هاشان
خانه‌هايى مى‌سازد
از صدا.
هجاها به هم مى‌پيوندد و از هم مى‌گسلد
به بازى
نقش‌ها مى‌آفريند
همگون و ناهمگون.

هجاها
شكوفا مى‌شود در دهان
به بار مى‌نشيند در ذهن.
ريشه‌هاشان نشسته بر سفره‌ى نور، مى‌نوشد شب را.

زبان‌ها
درختانى از خورشيد
با شاخسارى از آذرخش و
برگ‌هايى از باران.

قواعد هندسى پژواك
مى‌زايد شعرش را بر برگى از كاغذ،
همچون روز بر سر انگشتان گشوده‌ى فضا.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.