در میان دانستههای ما هستند کلماتی که دیگر به زبان نمیآوریم، اما هرگز…
ادامهی مطلببه نور شهریور
وقتی اینجا هستی انگار تنها یک اسمی که به ما میگوید هستی یا…
ادامهی مطلببهار نو
آمدن به آن اتاق بلند پس از سالها
پس از اقیانوسها و سایههای تپهها …
آخرین شعرها
آخرین شعرها، شعرهایی هستند
که آنها را به آغاز برمیگردانم
و امیدی را دنبال …
قله
هر دو میدانستیم
که چه امتیازی بود
در این که با هم قدم بزنیم.…
جادو و راز
رابطهی مهيج و پر پيچ و خم دو شاعر افسانهاي آلمان، اينگهبرگ باخمن و …
ادامهی مطلبچون اورفئوس
چون اورفئوس
بر تارهای زندگی
مرگ را مینوازم
برای زیبایی زمین
برای چشمانت که …
همدست خودم
برادری
همهچیزی زخمها را میشکافد
و هیچیک از ما
دیگری را نبخشیدهاست.
آزارنده چون تو …
بمان
حالا سفر رو به پایان است
باد دلش را از دست میدهد.
خانهی زواردرفتهای …
آواز سیرنها
مشاهدات بهاری
بارش آبشار یاسهای زرد وزش نسیمی، آیا نیست در هیچکجا؟ ببین دوباره، وه خدای…
ادامهی مطلبغمآواز مهاجر
از روزی که به دنیا اومدم مردم همیشه سعی کردن منو بکشن اینو یه مرد…
ادامهی مطلبزبان میمیرد
زبان
برای خوب و بد
واژهای ندارد.
این اختراع ما آدمهاست.
زبان مثل سایهاست…
پس از عشقبازی ما
خطر را دوست داشتی
خطر را دوست داشتی.
بعضیها خیال میکنند
شیارهای عمیق کف دستهایت
برای ابد داغ …