چشمهایم را می بندم و تمام جهان مرده بر زمین میافتد
پلک میگشایم و …
.نوبتِ کارِ شبگردیها و خودکشیها
.گاهِ بوفها و مِهِ نیمۀ ماه
خدا هم به …
حقوق خاص
آن دیگری
آن دیگری می خندد
غصههایش را دارد
چهره مرا با پوست و مویم زیر …
ناپدید شدگان
معنا شناسی
هنوز سنگ را سنگ ننامیدهام
که سنگ دومی پشتش پدیدار میشود
شفاف و شبح …
هنگ کنگ ۱۹۹۷
بناهای این شهر را دیده اید؟
بندبازانی بیسواد
بر داربست هایی نیی
که تا …
مکالمه با ژان
بیا درباره فلسفه حرف نزنیم، رهایش کن، ژان.
یک خروار کلمه، یک خروار کاغذ، …
چشم انداز با رودخانه خود را بر من میگسترانند
چشم انداز با رودخانه خود را بر من میگسترانند،
رودخانه دشتها را به جایی …
فرشتگان
مایا آنجلو | زن فوق العاده
زنانِ زیبا
در شگفت اند
رازِ من کجا پنهان شده
من جذاب یا مانندِ …
اعتماد به نفس
پشت میز مینشیند و مینویسد
میگوید: با این شعر به قدرت نمیرسی
میگوید: با …
ویلیام کارلوس ویلیامز | آزادی! برابری! برادری
ویلیام باتلر ییتس | چرخ
در زمستان
بهار را می خوانیم
و در بهار
تابستان را
پس از آن …
صداها
آن گامها: دنبال او میگردند؟
آن ماشین: دمِ خانهی او میایستد؟
آن مردان، در …
اروپا
گهوارهی سرمایهداری بود اروپا و کودک را در گهواره با طلا و نقرهی پرو، …
ادامهی مطلب