سرمای وحشتناکی دارم همه میدونن که سرماهای وحشتناک چطور کل سيستم عالمو عوض میکنن. …
ادامهی مطلبازم بر نمیآد
نمتونم عشقو يه قرن عقب بندازم ازم بر نمیآد حالا هرچی گريه گلومو جر …
ادامهی مطلبمرثيه: غيابها
۱ جيرجير جيرجيرکها. آنها راه خود را از دل تاريکی نقب میزنند. سدها را …
ادامهی مطلبمسافری از ناکجا
ميان گلها، تنها با جام شراب تنها مینوشم، جامم را بالا میبرم از ماه …
ادامهی مطلبتنهايی
جدا افتادن و تنها شدن شبيه باراناند. از روی اقيانوسها بالا میرود به سوی …
ادامهی مطلبانتظار
زندگی در حرکت آهسته دل در جريانی معکوس اميدی نصفهنيمه در يک آن، بسيار …
ادامهی مطلبپرترهی اندرونی
نه در من میمانی بهخاطر خاطرات، نه مال منی بهخاطر قوت شيرين اشتياق آنچه …
ادامهی مطلبخوانندهها عوض میشوند، موسيقی ادامه میدهد
در افسانهها هيچکس واقعا نمیميرد. در قصهها هيچجهانی گم و گور نمیشود. همهچیز در …
ادامهی مطلبپرترهی شخصی
میان کامپیوتر، یک مداد، و یک ماشین تحریر نیمی از روزم میگذرد. یک روز …
ادامهی مطلبعصر بلند
بلند بودند آن عصرهايی که شعر مرا ترک کرد. رود محتاطانه جاری بود، سقلمه …
ادامهی مطلبواپسين سخن
نوشتن آنسان که گدايی آن را به جای پول قبول کند. و مرگ آن …
ادامهی مطلبپرسش و پاسخ در يک جلسهی شعرخوانی
چه رنگی را دوست داری؟ شادترين روزت؟ آيا شعرهايت از خيالت پيشی می گيرند؟ …
ادامهی مطلبپيرتر
يک خاطره بيشتر من فقط واژهای را نوشتهام و حالا پيرترم با يک واژه …
ادامهی مطلباز پشت عينک چشمهايت
از زيبايی تنم گيج شدهام امروز با چشمهای تو به خودم نگاه کردم . …
ادامهی مطلبپابرهنه
دوست دارم اشتياق را بالارفتن از نردبان صدا و رنگ را در دهان گشودهام …
ادامهی مطلبکسی نمی تواند عشق را بکشد
شاخهی عشق را شکستم آن را در خاک دفن کردم و ديدم که باغم …
ادامهی مطلب