۱ يكى كَشتى در چشمانت باد را مُسخّر مىكرد. چشمان تو ولايتى بود كه به آنى بازش مىشناسند. صبور چشمانت ما را انتظار مىكشيد. زير درختان جنگلها در باران در بوران بر برف ستيغها ميان چشمها و بازىهاى …
ادامهی مطلبنغمهی خوابگرد
(برای گلوریا خینه و فرناندو دولس رییوس) سبز، تویی که سبز میخواهم، سبز ِ باد و سبز ِ شاخهها اسب در کوهپایه و زورق بر دریا. سراپا در سایه، دخترک خواب میبیند بر نردهی مهتابی ِ خویش خمیده سبز روی و سبز موی با مردمکانی از فلز سرد. (سبز، تویی که سبزت میخواهم) و زیر ماه ِ کولی همه چیزی به تماشا نشسته است دختری را که نمیتواندشان دید. □ سبز، تویی که سبز میخواهم. خوشهی ستارهگان ِ یخین ماهی ِ سایه را که گشایندهی راه ِ سپیدهدمان است تشییع میکند. انجیربُن با سمبادهی شاخسارش باد را خِنج میزند. ستیغ کوه همچون گربهیی وحشی
ادامهی مطلب