تنها تو را دیدم دیروز،
تنها به چشمهایت نگاه کردم دیروز،
اسمت را نمیدانم.…
به کجا بروم
به کجا بروم
اگر در هر صدا
اگر در دل هر لحظه
از روز…
سفر از شب
کاپیتالیسم
گردِ هم آور ستارگان را
اگر چنین میخواهی،
آوازها را گرد آور و
نگهدار.…
تنها ستارهی من
ستاره، تنها ستارهی من
در فلاکت شب، تنها
برای من، تنها، میدرخشی،
در تنهاییام …
در فلک رفیع شعر
در فلک رفیع شعر
یا نغزتر
در خاک یا عالم شعر
که شاملِ افلاک، …
مویه ای برای پرنده ی چسترکارمایکل
آواز میخوانند در ملودیاسپرینگ، تمام دخترکان
میرقصند در ملودیاسپرینگ، تمام پسرکان
گره میخورند به …
مردان جوان
قصاب جوان لباسهای سلاخیاش را از تن در میآورد،
یا چاقویش را تیز میکند …
آغازی ندارد دریا
میگوییم آغازی ندارد
دریا
آغاز میشود هرجا که پیدایش میکنیم
و آنگاه
با آن …
باری چهکسی گفت
غیاب
محو نمیشوی
حتی اگر رفته باشی،
خورشید دورترنیست
از نارنگی رهاشده بر میز
و …
حذف کن
حکمتِ خواندن
شمارِ حکما کم نیست
اما حتی یک درخت،
یک درختِ ابله پیدا نمیشود.
پس …
گردش در باغ وحش
مرگ
مرگ از راه دور میآید
از انتهای آسمانها
به سمت چشمهای من
به سمت …
بیست و هشت مرد جوان
بیست و هشت مرد جوان در ساحل شنا میکنند
بیست و هشت مرد جوان، …