زیر بارانی تند در پاریس خواهم مرد،
در روزی که همین حالا میتوانم تصور …
سی و یکم: موهبتی از خویشتنِ خویش
به هر کسی خود را پیشکش میکنم همچون پاداشش
خود را به شما میبخشم …
سیام: همیشه کسی
همیشه کسی در اتاق کناری هست
که کنار دیوار فالگوش میایستد.
همیشه کسانی در …
بیست و نهم: آهنگ عزا
ساعتها را متوقف کنید، تلفنها را قطع کنید
با تکهای استخوان چرب، جلوی پارس …
بیست و هشتم: دومین ظهور
دور زنان و دورزنان در مارپیچی که هردم گستردهتر میشود
قوش شکاری قادر به …
بیست و هفتم: دخترکی بود
دخترکی آرام بود
ازکنار رودهای خروشان میگذشت
زنی شد
بزرگ وبزرگتر
دیگر آرامشی نداشت…
بیست و ششم: عاشقانه
شفاف تر
از این آب که میچکد
از میان انگشتان به هم گره کردۀ …
بیست و پنجم: آقای کوگیتو از کوچکی رویاها گِله میکند
حتی رویاها هم آب میروند
آنجا که صفوف خوابآلودهی اجداد ماست
وقتی متلون چنان …
بیست و سوم: مثل
بیست و دوم: سیزده طریقِ نگریستن اندر پرنده ای سیاه
بیست و یکم: در شب لازم نیست
بیستم: چیزی را جستجو کردن
هجدهم: تقریباً
چیزهای بیربط را برمیدارد ـــ
سنگی، سفالِ شکستهای،
دو چوبکبریتِ سوخته،
میخِ زنگزدهی دیوارِ …
ادامهی مطلبهفدهم: ماریانه
زلفانت بی یاسمن، رخسارهات آینه است.
ابری خرامان خرامان میگذرد
شعر شانزدهم: به نوبت
آن هنگام که میخندی، دنیا با تو میخندد؛
آن هنگام که اشک میریزی امّا، …