بایگانی نوشتههای فدریکو گارسیا لورکا
احمد شاملو شعرها, فدریکو گارسیا لورکا | ترانههای شرقی, همچون کوچهای بیانتها | احمد شاملو
در ستايش لوپه د ِ وِگا
بر كنارههاى رود
شب را بنگريد كه در …
ادامهی مطلب احمد شاملو از اعماق, شعرها, فدریکو گارسیا لورکا | ترانههای شرقی, همچون کوچهای بیانتها | احمد شاملو, ویژهنامه
بر گردهى اسبانى سياه مىنشينند
كه نعلهايشان نيز سياه است.
لكههاى مركب و موم…
ادامهی مطلب احمد شاملو از اعماق, جستارها, فدریکو گارسیا لورکا | ترانههای شرقی, همچون کوچهای بیانتها | احمد شاملو, ویژهنامه
به خون سرخش غلتيد
بر زمين پاكش فرو افتاد،
بر زمين خودش: بر خاك …
ادامهی مطلب احمد شاملو از اعماق, شعرها, همچون کوچهای بیانتها | احمد شاملو
براى دوست عزيزم
انكارناسيون لوپس خولوس
۱
زخم و مرگ
در ساعت پنج عصر.…
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
جغد
مراقبهاش را وا میگذارد
عینکش را تمیز میکند
و آه میکشد.
شبپرهای
بر …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
نشستم
در سکونی از زمان.
مردابی بود
از سکوت،
سکوتی سفید،
حلقهای عظیم
آنجا …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
برایم یک صدف آوردهاند.
درونش
دریایی از نقشه
آواز میخواند.
دلم از آب پر …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
آن زنبارهی سفید را محترم بدارید!
تن کرختش را ببیند!
«ماه است که میرقصد…
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
تکشاخها و غولهای یک چشم.
شاخهای طلایی و
چشمهای سبز.
بر نشیب
در تحیر …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
رازیانه، مار و نیِ بوریا.
عطر، ردپا و سایهروشن.
هوا، خاک و تنهایی.
(نردبان …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
در ماه سیاهِ سارقان
مهمیزها آواز سر میکنند.
اسب سیاه کوچک،
سوار مردهات را …
ادامهی مطلب مودب میرعلایی شعرها, پانصد شعری که هرکس باید آنها را خواندهباشد
انریکه،
امیلیو،
لورنزو
هرسه یخ میبستند:
انریکه در عالم بستر
امیلیو در عالم چشم …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
سکوت گرد شب
بالای خط حامل نامتنهاهی.
و عریان
بالغ از شعرهای گمشده
به …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
به نقطهای دور مینگرند پسرکان.
چراغهای نفتی خاموش میشوند.
چند دختر کور
از ماه …
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
در اندیشهی جانت
در چشمانت
به خویش نظر کردم.
جَبَن سفید.
در اندیشهی دهانت…
ادامهی مطلب محسن عمادی شعرها
باریکهآبیست
از عشق
هر ترانه.
باریکهآبی از زمان
گرهای از زمان
هر ستاره.
و …
ادامهی مطلب