در دلش یک ماهی میبرد
از دریای چین.
گاه آن ماهی را دیدهاند
که …

در دلش یک ماهی میبرد
از دریای چین.
گاه آن ماهی را دیدهاند
که …
یار شیرین من
باران میبارد در سانتیاگو.
خورشید را به سایه روشن میکنند
کاملیاهای …
ترازوی ماه
که به شمال اشاره میکند
(رنگی).…
بالای دریای کوبا
انبوه گلهای اخرایی گریه میکنند.
بالای جزیرهی گمشده
هوای زرد میلرزد.…
بگشا خود را،
جُلجُلان روز.
ببند خود را،
جُلجُلانِ شب.…
ماه که برمیخیزد
ناقوسها ناپدید میشوند
و ردپاهای نفوذناپذیر
پدیدار میگردند.
ماه که برمیخیرد…
ادامهی مطلبپسرکم،
بشنو این سکوت را!
سکوتی مواج
سکوتی که در آن
انعکاسها و درهها …
بانوی بادبزن به دست
از پل رودخانهی سرد میگذرد.
در رداهاشان، مردان
پل بینرده …