لئوناردو
دیگر تنها نیستم.
اگر بتوانی چیزی از من بگویی
که حقیقت داشته باشد…
اولین شعر برای تو
دوست دارم دست بکشم بر خالکوبیهای تنت
در تاریکی محض، وقتی نمیتوانم ببینمشان. خوب …
دعای نویسنده
تصویر یک زن| جان یائو
نقاشها همیشه تصویر زنی را کشیدهاند
که تن میشوید یا شانه بر موهایش میکشد…
چه کارها
آنچه قادریم انجام دهیم همیشه مایه… ادامهی مطلب
ستایش
اما سرانجام روزی فرا میرسد که از میان این دروازه نیمه باز لیموهای…
ادامهی مطلباتاق و هر چه در آن است
خنیایی از آدم
سرباز نومید بهتر میجنگد…
آقای هربرت اوایل جولای ۱۹۸۴، وقتی خارج از ورشو بود و تمام وقت خود …
ادامهی مطلبسکوت دریا
چه خاموش، چه غریب خاموش است این آب امروز، نباید که خاموش باشد آب…
ادامهی مطلبسرود باران به ماه اردیبهشت
بگذار باران ببوسدت بگذار باران قطرههای نقره را بر سرت بباراند بگذار باران لالایی…
ادامهی مطلبسنگ
برو توی سنگ من که این کار رو میکنم بذار یکی دیگه کبوتر بشه…
ادامهی مطلبعشق بزرگ
زن شصت ساله است. بزرگترین عشق زندگیاش را تجربه میکند دست در دست مرد…
ادامهی مطلبسرود سه لبخند
بگذار روحی را احضار کنم، عشق، اگرچه کوچک باشد؛ در ماه مهر به…
ادامهی مطلبزبان
در میان دانستههای ما هستند کلماتی که دیگر به زبان نمیآوریم، اما هرگز…
ادامهی مطلببه نور شهریور
وقتی اینجا هستی انگار تنها یک اسمی که به ما میگوید هستی یا…
ادامهی مطلب