بگذار باران ببوسدت
بگذار باران قطرههای نقره را بر سرت بباراند
بگذار باران لالایی بخواندت
باران بر پیادهرو برکهها میسازد
باران برکهها را به جوی آب میراند
باران، شبهنگام، بر بام ما سرود کوچک خواب میخواند
و من باران را عاشقم.
اثری از : آزاده کامیار لنگستن هیوز