خانهای فراز فصول سال
خانهی کودکان، حیوانات و سیبها
میدانی از فضای خالی
زیر …
برادر بزرگترم
برادر بزرگترم
از جنگ که برگشت
ستارهی نقرهای کوچکی داشت
بر پیشانی
و زیر …
مادر و پسر
بارالها
بارالها
یاریمان کن تا میوه را تصور کنیم
تصویر محض ملاحت را
و لمس …
روزی عقابی شاید
از عشق و مرگ
چه پیش خواهد آمد
در دستهای گرم کودکان
بر مرز میایستیم
بر مرز میایستیم
اسلحه بر دوش
برای برادرانمان برای شما
طناب ضخیم هوا را …
مغاک
از بالای جایگاه ها
به دهانم نگاه میکنی
تروا، آه تروا
۱
تروا آه تروا
باستانشناسی به انگشتهایش
خاکسترت را الک خواهد کرد
و آتشی …
نام خاطره ای از تو
۱
نمیتوانم عنوانی بیابم
برای خاطرهای از تو
با دستی دریده به ظلمات
بر …
آنان که سپیدهدمان بادبان بر کشیدند | زبیگنیف هربرت
آنان که سپیدهدمان بادبان برکشیدند
و دیگر بازنخواهند گشت،
ردپاشان را بر موجی به …
بیست و پنجم: آقای کوگیتو از کوچکی رویاها گِله میکند
حتی رویاها هم آب میروند
آنجا که صفوف خوابآلودهی اجداد ماست
وقتی متلون چنان …