خانهای فراز فصول سال
خانهی کودکان، حیوانات و سیبها
میدانی از فضای خالی
زیر ستارهای غایب
خانه، تلسکوپ کودکی بود
پوست احساس بود و
جوجهی خواهرم،
و شاخهی درختی.
شعلهای، جوجه را در خود بلعید
گلولهای شاخه را خط زد
آواز پیاده نظام بی خانه
بر فراز خاکستر یک آشیانه
خانه، مکعب کودکی است
خانه، مرگ احساس است
بال خواهری سوخته
برگ درختی مرده.
خانه
اثری از : زبیگنیف هربرت محسن عمادی