مادر  و پسر

مادر و پسر


خیال می‌کردم:
هرگز عوض نمی‌شود

در پیراهن سفید
همیشه
منتظر خواهد ایستاد
با چشم‌های آبی‌اش
در آستانه‌ی هر در

همیشه لبخند می‌زند
وقتی گردنبندش را می‌پوشد

تا آن‌که ناگهان
آن رشته پاره شد
و حالا زمستانِ مرواریدها
در شکاف‌های کف خانه

قهوه دوست دارد مادر
سفالِ گرم
آرام و ساکت

می‌نشیند
عینک‌اش را
بر بینی تیزش تنظیم می‌کند
شعر مرا می‌خواند
و سر خاکستری‌اش را
تکان می‌دهد بر آن

مردی که از دامنش افتاد
لبش را می‌گزد و چیزی نمی‌گوید
چرا که مکالمه‌ای فسرده است
زیر منبع شیرین چراغ

آه ای غم که تاب‌ات نباید آورد
بر هرچه نیک که او می‌نوشد
بر هر مسیری که او به خطا می‌رود
از رویاهایم بس دور است پسرم

به شیر شیرین‌ام نوشاکش دادم،
بی‌قراری‌اش هنوز به تحلیل‌اش می‌برد.
به خون گرم‌ام شستشویش دادم،
حالا دست‌هایش زمخت و سردند.

دور از نگاه تو
خلیده به عشق کور
سهل‌تر،
تحمل تنهایی.

یک هفته بعد
در اتاقی سرد
گلویم فشرده می‌شود
نامه‌اش را می‌خوانم

در این نامه
هر شخصی جدا ایستاده است
چنان دلی عاشق.

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.