واقعیت برای حاکمان تهدیدکننده است و من این اندیشه را دلگرمکننده میدانم. واقعیت سرکش …
ادامهی مطلبزنی را دوست داشتن | اد هورنیک
زنی را دوستداشتن از مرگ گريختن
از هستی خاكی بيرونرفتن
در روح همديگر چون …
حک شده | خورخه لوئیس بورخس
نمیدانم چرا وقتی که قفل را میگشایم،
تصویر قدیمی تاتاری بر اسب که در …
به لطف سایهام | روبرتو خوارز
به لطف سایهام
یاد گرفتهام فروتن باشم
او با بیتفاوتی مرا
بر نیمکتهای فرسوده،…
راه | نادی ایگیا
پایان شعر | هرمان د کونینک
همهی دنیا را دیدهام | هرمان د کونینک
همهی دنیا را دیدهام
اما عاشق یک شهر هستم
و در این شهر عاشق …
برای همدیگر | هرمان د کونینک
پیشترها فقط چشمهایت را دوست داشتم
حالا چین و چروکهای کنارشان را هم
مانند …
پنجاه و هفتم: مکان
پنجاه و ششم: الفبا
1
درختهای زردالو هستند،درختهای زردالو هستند
2
سرخسها هستند،تمشکها،تمشکها،
برُم* هست،و هیدروژن، …
ادامهی مطلبچهل و پنجم: چمدانی برایِ بازگشت
گورستان، قطعۀ گورهای کوچک.
ما، سالخوردگان، در خفا می گذریم،
مثلِ پولدارها که از …
سی و هفتم: لحظهی احترام
از پدربزرگم دو چیز را به یاد دارم
شلوار نخنما و اینکه چگونه هر …
سی و دوم: سنگ سیاه بر سنگ سپید
زیر بارانی تند در پاریس خواهم مرد،
در روزی که همین حالا میتوانم تصور …