سی و هفتم: لحظه‌ی احترام

سی و هفتم: لحظه‌ی احترام


از پدربزرگم دو چیز را به یاد دارم
شلوار نخ‌نما و اینکه چگونه هر روز
ساعت جیبی‌اش را دو دقیقه جلو می کشید

وقتی از او پرسیدم که چرا باید چنین دقیق زمان را بداند
گفت یک تاجر، می تواند مالی را ببازد
اگر به قرارش دو دقیقه دیر برسد

وقتی از دنیا رفت دو پیپ از جنسِ کف دریا(۱)
و سکه ای طلا که به زنجیری بود باقی گذاشت
کسی پیپ‌های از کفِ دریا را دور انداخت
و سرِ سکه بگو مگو شد.

روز خاکسپاری‌اش ساعت‌های کلیسا به صدا درآمدند
او را به خاک سپردند
و همه‌ی فامیل دو دقیقه ساعتشان را جلو کشیدند.

 

۱) کف دریا نوعی مرجان است.

 

درباره‌ی مودب میرعلایی

مؤدب میرعلایی، شاعر و مترجم، متولد ۱۳۴۶ است. ادبیات فارسی و سپس فرهنگ و زبان‌های باستان خوانده است. در هلند تعلیم و تربیت خوانده و به عنوان مددکار اجتماعی مشغول به کار است. وی سال‌های بسیار است که آثار شاعران مدرن هلند و بلژیک را ترجمه می‌کند. از او کتابی با عنوان «اکفراسیس» در نشر چشمه منتشر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.