وقتی هیچ کس ما را دوست ندارد
شروع میکنیم
مادرهایمان را دوست بداریم
وقتی هیچ کس برایمان نمینویسد
به یادِ
دوستان قدیمی میافتیم
و کلمهها را میگوییم
فقط بدین خاطر که سکوت ما را میترساند
و هر حرکتی خطرناک است
در پایان اما- اتفاقی به پارکهای وحشی میرسیم
و همراه با ترومپتهای غمگینِ ارکسترهای غمگین
ضجه میزنیم.