• هفت شعر عاشقانه در جنگ

    هفت شعر عاشقانه در جنگ

    ۱ يكى كَشتى در چشمانت باد را مُسخّر مى‌كرد. چشمان تو ولايتى بود كه به آنى بازش مى‌شناسند. صبور چشمانت ما را انتظار مى‌كشيد. زي&…

  • شعر معاصر یونان | مقدمه

    شعر معاصر یونان | مقدمه

    اين مجموعه از شعر معاصر يونان شامل آثار دو تن از شاعران نامدار آن سرزمين، به طور مشخص دو دوره‌ى رنجبار و سياه تاريخى را كه بر…

  • ترانه‌ی گارد سیویل اسپانیا

    ترانه‌ی گارد سیویل اسپانیا

    بر گرده‌ى اسبانى سياه مى‌نشينند كه نعل‌هايشان نيز سياه است. لكه‌هاى مركب و موم بر طول شنل‌هاشان مى‌درخشد. …

  • فدریکو گارسیا لورکا | مقدمه

    فدریکو گارسیا لورکا | مقدمه

    به خون سرخش غلتيد بر زمين پاكش فرو افتاد، بر زمين خودش: بر خاك غرناطه! آنتونيو ماچادو، جنايت در غرناطه رخ داد     فدريكو گارسي…

  • مقدمه بر شعر آمریکای سیاهان

    مقدمه بر شعر آمریکای سیاهان

    …چرا كه شعر گفتار حكمت‌آميز ِ خون است، آن درخت گلگون ِ درون انسانى كه مى‌تواند كلمات ملال‌آور را به غنچه مبدل كند و از آن همه …

  • همچون کوچه‌ای بی‌انتها | مقدمه

    همچون کوچه‌ای بی‌انتها | مقدمه

    اشاره تذكار اين نكته را لازم مى‌‏دانم كه چون ترجمه‌‏ى بسيارى از اين اشعار از متنى جز زبان اصلى به فارسى درآمده و حدود اصالت‏&#…

  • مرثیه برای ایگناسیو سانچز مخیاس

    مرثیه برای ایگناسیو سانچز مخیاس

    در ساعت پنج عصر. درست ساعت پنج عصر بود. پسرى پارچه‌ى سفيد را آورد در ساعت پنج عصر سبدى آهك، از پيش آماده در ساعت پنج عصر باقى همه مرگ بود و تنها مرگ …

جدیدترین نوشته‌ها

انسان بی‌نقص | مایکل سندل

انسان بی‌نقص | مایکل سندل

■ انسان بی‌نقص؛ اخلاق در عصر مهندسی ژنتیک | مایکل سندل | افشین خاکباز | نشر نو پیشرفت‌های اخیر علم ژنتیک درمان بسیاری از بیماری‌ها را میسر ساخته و  امیدواری‌هایی را برای درمان بسیاری از بیماری‌های بي‌درمان ایجاد کرده است. از سوی دیگر، این پیشرفت‌ها دخالت انسان …

ادامه‌ی مطلب
یک جستجو…

یک جستجو…

۱. سال ۲۰۱۰. خوزه آنتونیو لابورده‌تا، در بستر بیماری مرگ بود. همه می‌دانستیم. با مارچلو و ترینی و دیگر دوستان برنامه‌ای شکل می‌دهیم برای بزرگداشت‌اش. خوزه آنتونیو، خواننده‌ی «ترانه‌ی آزادی» بود، ترانه‌ی «ما»، که هردو غریو مقاومت بودند علیه فرانکو. شبی که برنامه به پایان رسید، …

ادامه‌ی مطلب
صابون | فرانسیس پونژ

صابون | فرانسیس پونژ

اگر او را به دست‌هایم بمالم، کف می‌کند، جست‌و‌خیز می‌کند… نرمخویی بیشتر با او نرم‌اش می‌کند، صاف، رام، نرم‌تر و آبش می‌آید نرمخویی بیشتر جوش و خروشش را حجیم‌تر و مرواریدگون می‌کند عجب سنگ جادویی! بیشتر و بیشتر با آب و هوا خوشه‌های انگورِ خوشبوی انفجاری …

ادامه‌ی مطلب
شهرزاد | فریزر سادرلند

شهرزاد | فریزر سادرلند

در سایه و در روشن و در راهروی خورشید‌تاب راه می‌روند و حرف می‌زنند، هنر فوتِ وقت را مشق می‌کنند. اعدام شهرزاد به تعویق خواهد افتاد چراکه برای شهریار قصه‌ای می‌گوید که می‌خواهدش. خورشید به شفق و به شب می‌گراید. چنان‌که آنان می‌گذرند، هر برگی، گوش‌سپار، …

ادامه‌ی مطلب
قلم | فریزر سادرلند

قلم | فریزر سادرلند

قلم در جیبِ توییِ کُتم ملامتی فلزی یقین مردمانی بر سر آنِ سر خود به باد داده‌اند در اینجا که اما، نه کسی این چنین می‌میرد قلم زدن به زحمتش نمی‌ارزد با این‌ همه قلم تمنای آن دارد که بر سطحی که می‌گیردش لغزانده شود بر …

ادامه‌ی مطلب
کجاییم ما؟ | نصرالله کسرائیان

کجاییم ما؟ | نصرالله کسرائیان

■ کتابفروشی به روایت نصرالله کسرائیان خانه‌ی ما در سعادت‌آباد است. آن را بیست ـ سی سال پیش خریدیم. وقتی خریدیم‌اش در ضلع جنوبی آن، در خیابان سوم، دکانی هم بود. خیلی دلم می‌خواست که نمی‌بود. به دلایل مختلف: یکی این‌که من همیشه با کلمة دکان و …

ادامه‌ی مطلب
بیانیۀ وفاداری | داردو سباستیان دورنزورو

بیانیۀ وفاداری | داردو سباستیان دورنزورو

این ترجمه برای تراب حق‌شناس به پاس کوشش‌هایش تنها ماه نیست، نه حتی شبنم است و نه نور آسمانی پرندگان، چه بسا گیوه‌‌ای کهنه‌ باشد، همه سوراخ سوراخ و نیمه‌جان از گزکردن کارخانه‌ها، داربست‌ها، یا جاده‌های دشوار و داغِ ماه نوامبر. نه، هرچه شاعرانه، لزوماً زیبا …

ادامه‌ی مطلب