فقط به ذهنم پابگذار افکارم صورتت را خطخطی میکنند جلوی چشمهایم ظاهر شو چشمهایم …
ادامهی مطلبروزی روزگاری اشتباهی بود
روزی روزگاری اشتباهی بود چنان ابلهانه و کوچک که هيچکس متوجه آن نشدهبود نه …
ادامهی مطلبپناهم باش
خود را پنهان کن
من نيستم اينکه فرياد میکشد،
جهان است که میغرد.
خبردار، خبردار که شيطان خل …
اگر خدايی بود
هميشه ناميدن: درخت، پرنده در پرواز، تخته سنگ مايل به سرخ، نهر لبريز از …
ادامهی مطلبنقش نیمهبرجسته از قهرمانان
سربازان جوان در پنجره جا گرفتهاند درست وقتی دیدهشدند، به پیشانیهاشان شلیک شد در …
ادامهی مطلباو
آرام آرام به واژهای بدل شد
به دستههای روح بر باد
دلفینی در موج …
عروسی یک پروانه
با من بيا.
میکوشم زود نشانت بدهم عروسی يک پروانه را،
نقاشی شده بر …
پابرچایی
معماتر از خطی راست چيزی نيست و دردناکتر از عروسی و گوشهگيرتر از جشنهای …
ادامهی مطلببیخوابی
پريشانی موهايم از بالش بیخواب تنهای من است. چشمهای خالیام و لبهای نحيفام خطای توست.…
ادامهی مطلبعشقبازی
عشقبازی با تو
به نوشیدن آبِ دریا میماند.
هرچه بیشتر مینوشم
تشنهتر میشوم.
آنقدر …
بوی تن
بهار زود آمده امسال بهار زود آمده امسال با درخت غار، آلوها و دختران …
ادامهی مطلببیداری
بیدارم میکنی،
رانهايم را میگشايی و
میبوسیام.
تو را شبنمی میدهم
از نخستين صبح …
شب عشق
نمیتوانم از ياد ببرم نمیتوانم از ياد ببرم تاريک و روشن معطر ميان خيمهی …
ادامهی مطلبچنان سنتور
چنان سنتوری، دلير به آفرينش رنگها و نغمهها. بر طرهی خانهام گلوی اغواگر باد …
ادامهی مطلبتابستان
شکوفهها میريزند زنجيرهای قلبم نيز شل شدهاند. و تابستان رسيدهاست نهری خنک و زلال …
ادامهی مطلب