نمیتوانم از ياد ببرم نمیتوانم از ياد ببرم تاريک و روشن معطر ميان خيمهی موهای سياهم را وقتی بيدارشديم تا عشقبورزيم بعد شبی بلند از عشق.

اثری از : محسن عمادی کنت رکسروث
نمیتوانم از ياد ببرم نمیتوانم از ياد ببرم تاريک و روشن معطر ميان خيمهی موهای سياهم را وقتی بيدارشديم تا عشقبورزيم بعد شبی بلند از عشق.