وقتی ما را تعقیب می کردند
من هم یکی از شما بودم
حالا اگر …
رِمی کَنازی: شعری برای غزه
به تو
اجازه بده از دیگران دور شویم
حالا در خلوت در کنار هم هستیم
آیا …
حرف زدن
با آدم ها
از صلح حرف زدن
و همان زمان به تو فکر کردن…
رابرت فراست | توقف در جنگل در يك عصر برفي
فكر مي كنم مي دانم اينجا جنگلِ چه كسي ست
اگر چه خانه اش …
شعرهای ناتالی هندل، شاعر فلسطینی
او را از زمانی میشناختم که هنوز محمود درویش زنده بود. هر دو دلهامان …
ادامهی مطلبپابلو نرودا: وَ همان روزها بود…
برتولت برشت | می خواهم با کسی بروم که دوستش دارم
می خواهم با کسی بروم که “من دوستش می دارم”
نمی خواهم هزینه ی …
هاینریش هاینه | فردوسیِ شاعر
پل الوار | یک روز خوب
ماریو بندتی | محرمانه
پیرها هم روزی جوان بودند
اما زندگی گذشت
و در آینه پوستشان را کند…
برتولت برشت | برای یک شیرِ حک شده روی گلدان چینی
هرمان هسه | شب ها روی دریا
مایا آنجلو | فراموشی
کارلوس دروموند آندراده | کارلوس
سيگار نيفروخته
ممكن است امشب بميرد
با سوختهگى سينهى كُتش از آتش گلولهيى.
هم امشب
به …