روستای قدیمی محبوبام-
هر خاطرهی خانه
چون خاری میخلد.…
انعکاس
کوهستانهای دوردست
در چشم سنجاقک
منعکس میشود.…
شبنم
جهانی از شبنم
و در هر چکهی شبنم
جهانی از تقلا…
شهر
امروز شهر شبیه یک رز سفید است
شبیه یک ویولن
یا یک صدف حلزونی.…
صدایت می کنم ای عشق
ای عشق
از دل سایه
از دل رنج
ای عشق
صدایت میکنم
از گودال …
عشقبازی
دیشب در میان رویاهایم،
مشتی خاکستر،
با تو عشقبازی کردم
آهسته و خاموش،
با …
فاصله می گیری
فاصله میگیری
از نامها
که بر سکوت اشیا
دلالت میکنند.…
در ساعت دوی شب
تنها نمیروم،
وقتی از تو میروم
و جدا میشوم
در ساعت دوی شب
در …
حوا
حوای نو، ویران و ساقط.
هیچکس حافظ بهشت نیست،
نه برندهای، نه بازندهای.
عریان…
تبعید ابدی
نه تو
و نه من
نه آن غروبِ گردآمده حول زیبایی تو
نه آن …
فراری
همیشه ششساله نبود
و در حیاط خانه
دنبال چیزی میگشت.
ناگهان قوشی را دید…
اگر دلت بیمار است
صبحی زیبا
و مهی کافی
تا برای بانوی دریاچه
پنجاه دست لباسِ خواب فراهم …
دوباره
یک عصر که هرگز فراموشت نمیشود
به خانهات آمد و
روی میز نشست.
آرام …
عجله
در باران
در باران موسمی
در مسیر رودخانهای بینام
هراس هم، نامی ندارد.…
اسبی بود سرخ
اسبی بود سرخ، چهارنعل بر رود بیکران.
اسبی بود سرخ،
قرمزِ ِقرمز
«عینهو خون، …