ای عشق
از دل سایه
از دل رنج
ای عشق
صدایت میکنم
از گودال خفقانی خاطره
بیهرچه مرا به کارآید
یا تو را انتظار بکشد.
صدایت میکنم
ای عشق
چنان که تقدیر را
چنان که رویا را
صلح را
صدایت میکنم
با صدا
با تن
با زندگی
با هرچه دارم و
هر چه ندارم
با نومیدی
تشنگی
اشک
انگار که هوا بودی تو و
من غریق
انگار که نور بودی تو و
من مرده.
از سمت شبی کور
از سمت فراموشی
از دل ساعات مسدود
در عین انزوا
بی اشک و عشق
صدایت میکنم
آنسان که مرگ را
ای عشق
همانسان که مرگ را.

صدایت می کنم ای عشق
اثری از : ایدهآ ویلارینیو محسن عمادی