چه کسی آنها را برمیگرداند؟
آن کودکان مقتول را؟
کدام تحلیل؟
کدام کارخانهی اسلحهسازی؟…
چه کسی آنها را برمیگرداند؟
آن کودکان مقتول را؟
کدام تحلیل؟
کدام کارخانهی اسلحهسازی؟…
برای گمکردنِ آهنگ
برای نسخ جهان به پوستی سرخ
صدایتان میزنم، ای کودکان
با …
دریاچهی راکد را رها کنید
و در آستانهی بار
میزی را که میگریزد را …
نوجوانی در روزهایی گذشت بسان ابرها
چیزی دلپذیر،
و مرئی
به واسطهی تاریکی و …
گوزیدن
هیچ لطفی ندارد
وقتی تنهایی…
اگر در را باز کنم
زنی آنجاست
این نکته تایید میکند
که واقعیت، وجود …
بی هیچ ژرفایی
تا مسکنی برآورد ستارگان را
در شبی نو،
شعر با این …
آنچه به خاطر هراس بر زبان نمیآید
نه معماست،
نه فردایی
که بتواند دیگر …
ثروتمندی با من گفت
که فقرا احساسات ندارند.
تغزلی بود،
یک «من» ژرف،
یک …
آن گامها: دنبال او میگردند؟
آن ماشین: دمِ خانهی او میایستد؟
آن مردان، در …
یک لمس است این آیا
که مرا تا هویتی تازه میلرزاند؟
شعلهها و اثیر …
و اندوهگینم من و
شادم من.
هرچه مال من، دیگر از آنِ من نیست. …
با قایقهای کاغذی
میتوان هر مغاکی را پیمود.…
خاکستریِ مو،
به صدا نفوذ میکند،
به اقلیمی که جان در آن میبالد
انگار …