۱ يكى كَشتى در چشمانت باد را مُسخّر مىكرد. چشمان تو ولايتى بود كه به آنى بازش مىشناسند. صبور چشمانت ما را انتظار مىكشيد. زير درختان جنگلها در باران در بوران بر برف ستيغها ميان چشمها و بازىهاى …
ادامهی مطلببنیانگذاری اساطیری بوئنوس آیرس | بورخس
و آیا در طول این رودخانهی گلآلود بیحال بود که زورقها برای ساختن زادگاه من آمدند؟ قایقهای کوچک رنگارنگ در میان ریشه ریشههای جریانِ کهر خیزابهها را آسیب رساندهاند. بیایید نیک بیاندیشیم و چنین بپنداریم که آن وقت رودخانه چون وسعت آسمان، آبی بود، با ستارهی …
ادامهی مطلب