دریا | بورخس

دریا | بورخس


پیش از آن که رؤیا [یا وحشت] بشری ما
اسطوره‌ها، فرضیه‌های پیدایش و عشق را ببافد،
پیش از آن که زمان از جوهرش روزها را سکه زند،
دریا، همواره هستی داشت،
دریا کیست؟ آن وجود عاصی کیست؟
عاصی و کهن که بنیان زمین را می‌جود؟
او، اقیانوس است و اقیانوس‌های بسیار است،
او ورطه و شکوه است، بخت و باد است
گویی هر نگاه به دریا، اولین نگاه است
هر بار، با شگفتی صافی شده
از چیزهای عنصری
غروب‌های زیبا، ماه، کپه‌ی آتش
دریا کیست، و من کیستم؟ روز
پس از احتضارم، خواهد گفت.


درباره‌ی احمد میرعلایی

احمد میرعلایی از سال ۱۳۴۸ به بعد در دانشگاه‌های اصفهان، هنرهای دراماتیک، دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشگاه هنر، دانشگاه آزاد و کراچی به تدریس پرداخت و به‌مدت ۴ سال در مؤسسه انتشارات فرانکلین تا سال ۱۳۵۱ به ویراستاری آثار ادبی مشغول بود. و همچنین در فاصله سال‌های ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۵ سردبیری مجله‌های کتاب امروز، فرهنگ و زندگی، آیندگان ادبی و جنگ اصفهان را برعهده داشت و بین سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ سرپرستی خانه فرهنگ ایران در دهلی و بین سالهای ۱۳۵۷ تا۱۳۵۹ مسئول خانه فرهنگ ایران در کراچی بوده‌است. احمد میرعلایی از مترجمانی است که برای نخستین بار فارسی زبانان را با نویسندگان بزرگی همچون بورخس، میلان کوندرا، اکتاویو پاز، گراهام گرین و ویلیام گولدینگ آشنا کرده‌است. او طبع و ذوق فراوانی در ترجمه شعر داشت و ترجمه کتابهای سنگ آفتاب سرودهٔ اوکتاویو پاز و ایکور سرودهٔ گاوین بنتاک را می‌توان از بهترین آثار او در زمینه ترجمه شعر به‌شمار آورد. تاریخ مرگ:‌ دوم آبان ماه ۱۳۷۴. ‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.