پیش از آن که رؤیا [یا وحشت] بشری ما
اسطورهها، فرضیههای پیدایش و عشق را ببافد،
پیش از آن که زمان از جوهرش روزها را سکه زند،
دریا، همواره هستی داشت،
دریا کیست؟ آن وجود عاصی کیست؟
عاصی و کهن که بنیان زمین را میجود؟
او، اقیانوس است و اقیانوسهای بسیار است،
او ورطه و شکوه است، بخت و باد است
گویی هر نگاه به دریا، اولین نگاه است
هر بار، با شگفتی صافی شده
از چیزهای عنصری
غروبهای زیبا، ماه، کپهی آتش
دریا کیست، و من کیستم؟ روز
پس از احتضارم، خواهد گفت.
دریا | بورخس
اثری از : احمد میرعلایی خورخه لوییس بورخس