چنانکه خود را بر شادی گشادی
بر رنج هم بِگُشا
که میوهی شادیست
و …

چنانکه خود را بر شادی گشادی
بر رنج هم بِگُشا
که میوهی شادیست
و …
دوست ندارم شعر را،
توهم شعر را:
میخواهم صبحی را برگردانم
که زباله شد،…
در خانهای در محلهی ایپانما
در احاطهی درختان و کبوتران
در سایهی گرم عصر…
رنج
ارزشی ندارد.
نه هالهایست بالای سرش،
نه هیچ بخشی از تن تاریکات را…
به زیر کف اتاق
در طلق خاک اسیر
چه کسی سخن میگوید؟
در آن …
هرچه از آن سخن میگویم در شهر است
میان زمین و آسمان.
همه چیزهایی …
قیمت لوبیا
به این شعر تعلقی ندارد.
نرخ برنج
به این شعر تعلقی ندارد.…
انسانی معمولیام من
از جسم و از خاطره
از خون و از فراموشی.
روی …
دوستان رفتهاند. یارم در دوردستان به خواب رفتهاست.
و بیرون انبوهِ تاریکی است.
کلماتی …
به راه میافتیم یارِ من
وقتی بازگردم و
نظر کنم در آفتابی
که از …
آنتونیو گاموندا مهمترین شاعر زندهی اسپانیا و شاید همهی جهان اسپانیولی زبان، هشت ماهه …
ادامهی مطلبآنتونیو گاموندا مهمترین شاعر زندهی اسپانیا و شاید همهی جهان اسپانیولی زبان، هشت ماهه …
ادامهی مطلبهمیشه به خود میگویم حیات و
تنها دسیسهی کشتار است
با قدری تب و …