بیا
پیدا كن مرا
در لحظه غایبی که به جستجوی كسی
به یاد كسی …

بیا
پیدا كن مرا
در لحظه غایبی که به جستجوی كسی
به یاد كسی …
شب، دروغی به من بگو
دروغی كه با هزارتوها، مفصلها و روشنایی هستیبخش
زخمهای …
گلی آبی رنگ برای تو برگزیدم
از سمفونی امواج مرده بر ساحل
از سوخته …
ترانه نسیم خاموش شد
روشنای درخت غان پاك شد
گل میخك دیگری بر شامگاه …
برای بیدار كردن تو
شب را از سمفونی مهتاب دزدیدم
به شهر خلوتی رفتم …
اگر روزی همه عشقهای ناگفتهات
به سراغ همه دروغهای گفته شدهات باز آیند
اگر …
خوش آمدی ای جانان من
ای دلیل دل نكندن من از دوست داشتن
حتی …
از دستهای تو میبارید
از زیباترین دروغ دنیا
برفهایی كه در تن من میلرزیدند.…
نبودی
وقتی كه باروهای آسمان به روی من فرو ریخت
وقتی که موج شكن …
۱
چنین میگفت زمان
جاودانگی دروغ است
گوش كن ببین
آن پرتگاه لاجوردی روحات…
صبح میشود
با من بیدار میشوی
پرندهها صدای تو را بر بالهایشان نقاشی میكنند…
اگر برف بر همه كوهها ببارد
اگر بوران قلهها را بپوشاند
و اگر توفان …
اجاق جنگل كاغذی
جنگل گرسنه
زود خاموشی میگزیند.
اجاق دل، بی اعتنا …
چگونه به استقبال این نفرین میروی فمینا؟
تا پیوستگی ذرات پراكندهی این زندگی با… ادامهی مطلب