ترانه نسیم خاموش شد
روشنای درخت غان پاك شد
گل میخك دیگری بر شامگاه انتحار افتاد
تو رفتی
دیگر برای همیشه رفتی
دیگر كدام گل ختمی در بوستانهای این شهر به شكوفه خواهد نشست؟
در دل نحیف و بیرمق شب
انتظار را نیز با خود بردی
رفتی
كدام خواب ساكت با تو رفت؟
كدام خواب تسلی خواهد داد؟
شبی را كه بر بالش من فراموش كردی
دشنهای در روحم شكست
ای عشق
نگهبان من باش
شروعهای دوباره درها را ببندد
عادتها پردهها را بكشد
چقدر باید برای عشق پرداخت
آه، اگر عبور میكردم
از همه كوچههای مهتاب
از همه غصههای رو به دریا.