پرندهای چهاربالم من
شتری بیکوهان
و آسمانی با دو خورشید،
ابری که میبارد بر …
ساکنان این لحظه
تنها زمان حال خاطره دارد.
آنچه بوده، ناشناخته است.
مردگان همیشه بین خود جابجا …
مکزیک منتظر است
بارالها
بارالها
یاریمان کن تا میوه را تصور کنیم
تصویر محض ملاحت را
و لمس …
حیات من
چه دشوار
طولانیکردن همهچیز
از یک حیات،
چه دشوار
کوتاه نهادن همهچیز
ای حیات …
کتاب
ای کتاب،
نخواه که بمانی به هر گوشه،
در تنهایی.…
ترانهی کوتاه
ترانهی کوتاه، ترانهی کوتاه،
بسیار، بسیار،
عین ستارگانِ آسمان
عین شنهای ساحل
عین علفهای …
شرق
ترازوی ماه
که به شمال اشاره میکند
(رنگی).…
ترانهی من
ترانهی من
بخوان،
پیش از آنکه خوانده شوی!
موهبت و شور ببخش
به آنکه …
عشق کوبایی
بالای دریای کوبا
انبوه گلهای اخرایی گریه میکنند.
بالای جزیرهی گمشده
هوای زرد میلرزد.…
ونوس
بگشا خود را،
جُلجُلان روز.
ببند خود را،
جُلجُلانِ شب.…
شمع و چراغ
سویل برجیست
ماه که برمیخیزد
ماه که برمیخیزد
ناقوسها ناپدید میشوند
و ردپاهای نفوذناپذیر
پدیدار میگردند.
ماه که برمیخیرد…
ادامهی مطلببر فراز شب سبز
ظلمت
ظلمت دریا
که در آن سکنی میکنم،
ظلمت، مه،
دریا
و دلشورهای در این …