همیشه دوست داشتهام
نامرئی بودن را،
و حالا آخرین چهره نیز مرا واگذاشته است…

همیشه دوست داشتهام
نامرئی بودن را،
و حالا آخرین چهره نیز مرا واگذاشته است…
سایههای شکنجه شده
به نشانهها نزدیک میشوند.
به روزی میاندیشم
که اسبها آموختند
گریه …
از آنپس که در مراسم اعدام چکاوکها شرکت کردی
فرو رفتی
حتی وقتی صورت …
مراقب ناخنهایت باش،
ای لاشهای که امشب در پلکهایم به خواب میروی
خوب باش…
وحوش را دیدم که از دل مادرم به بیرون میجهیدند. تفاوتی نیست، میان اندوه …
ادامهی مطلبحیوانی پنهانشده در شفق، نگاهم میکند و بر من دریغ میآورد. میوههای پوسیده درفرودست …
ادامهی مطلب